مناظرهی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله با جمعی از یهودیان در مورد عزیر نبی علیه السلام
یکی از مناظرات پیامبر گرامی اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم با جمعی از یهودیان حجاز، مناظرهای است که در باب عزیر نبی علیه السلام انجام شد. در پایان این مناظره، علیرغم این که یهودیان از پاسخ دادن به آن حضرت درماندند، از پذیرفتن دین اسلام خودداری کردند.
ماجرای این مناظره در ادامه میآید.
بررسی روایت
نقل این روایت در کتب شیعه از زبان مبارک حضرت امام حسن عسکری علیه السلام امام یازدهم شیعیان آمده است. در محفلی از آن حضرت پیرامون احتجاج سؤال شد و ایشان ماجرای این مناظره را از پدران خود تا امام علی علیه السلام نقل کردند.
سند روایت مناظره
راویانی که مرحوم طبرسی این روایت را از آنها در کتاب خود نقل کرده بدین شرح است:
- ابوجعفر مهدی بن ابیحرب حسینی مرعشی
- ابوعبدالله جعفر بن محمد بن احمد الدوریستی
- محمد بن احمد الدوریستی
- ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی
- ابوالحسن محمد بن القاسم الاسترآبادی
- ابویعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن محمد بن سیار
تمامی راویانی که در این روایت ذکر شده از شیعیان امامیه هستند فلذا سند کاملاً صحیح است.
متن مناظره
در این مطلب، ما صرفاً مناظرهی آن حضرت را به یهودیان نقل میکنیم و از اوردن مطالب مسیحیان و... خودداری میکنیم. متن این مناظره را به طور کامل از کتاب «الإحتجاج طبرسی، ج 1، صص 16 - 18» نقل میکنیم:
اجتمع یوما عند رسول الله صلى الله علیه واله أهل خمسة ادیان: الیهود، والنصارى، والدهریة، والثنویة، ومشرکو العرب. فقالت الیهود: نحن نقول عزیر ابن الله، وقد جئناک یا محمد لننظر ما تقول فان اتبعتنا فنحن اسبق إلى الصواب منک وأفضل، وان خالفتنا خصمناک.
فقال رسول الله صلى الله علیه واله: آمنت بالله وحده لا شریک له و کفرت بکل معبود سواه. ثم قال لهم: ان الله تعالى قد بعثنی کافة للناس بشیرا ونذیرا وحجة على العالمین، وسیرد کید من یکید دینه فی نحره. ثم قال للیهود: اجئتمونی لأقبل قولکم بغیر حجة؟ قالوا: لا. قال: فما الذی دعاکم إلى القول بأن عزیرا ابن الله؟ قالوا: لأنه أحیى لبنی اسرائیل التوراة بعد ما ذهبت ولم یفعل بها هذا إلا لأنه ابنه. فقال رسول الله صلى الله علیه واله: فکیف صار عزیر ابن الله دون موسى وهو الذی جاء لهم بالتوراة ورؤى منه من المعجزات ما قد علمتم. ولئن کان عزیر بن الله لما ظهر من إکرامه بأحیاء التوراة فلقد کان موسى بالبنوة اولى و أحق، و لئن کان هذا المقدار من اکرامه لعزیر یوجب له انه ابنه فأضعاف هذه الکرامة لموسى توجب له منزلة اجل من البنوة، لأنکم ان کنتم انما تریدون بالبنوة الدلالة على سبیل ما تشاهدونه فی دنیاکم من ولادة الأمهات الأولاد بوطیء آبائهم لهن فقد کفرتم بالله وشبهتموه بخلقه واوجبتم فیه صفات المحدثین، فوجب عندکم ان یکون محدثا مخلوقا وان یکون له خالق صنعه وابتدعه. قالوا: لسنا نعنی هذا، فان هذا کفر کما دللت لکنا نعنی انه ابنه على معنى الکرامة وان لم یکن هناک ولادة، کما قد یقول بعض علمائنا لمن یرید اکرامه وابانته بالمنزلة من غیره "یا بنی" و "انه ابنی" لا على اثبات ولادته منه لأنه قد یقول ذلک لمن هو أجنبی لانسب له بینه وبینه، وکذلک لما فعل الله تعالى بعزیر ما فعل کان قد اتخذه ابنا على الکرامة لا على الولادة. فقال رسول الله صلى الله علیه واله: فهذا ما قلته لکم انه ان وجب على هذا الوجه ان یکون عزیر ابنه فان هذه المنزلة بموسى اولى، وان الله یفضح کل مبطل بإقراره ویقلب علیه حجته، ان ما احتججتم به یؤدیکم إلى ما هو اکثر مما ذکرته لکم، لأنکم قلتم ان عظیما من عظمائکم قد یقول لأجنبی لانسب بینه وبینه "یا بنی" و "هذا ابنی" لا على طریق الولادة، فقد تجدون ایضا هذا العظیم لأجنبی آخر "هذا اخی" ولآخر "هذا شیخی" و "ابی" ولآخر "هذا سیدى" و "یا سیدی" على سبیل الاکرام، وان من زاده فی الکرامة زاده فی مثل هذا القول، فإذا یجوز عندکم ان یکون موسى اخا لله أو شیخا له أو ابا أو سیدا لأنه قد زاده فی الاکرام مما لعزیر، کما ان من زاد رجلا فی الاکرام فقال له یا سیدی و یا شیخی و یا عمی و یا رئیسی على طریق الاکرام، وان من زاده فی الکرامة زاده فی مثل هذا القول، أفیجوز عندکم ان یکون موسى اخا لله أو شیخا أو عما أو رئیسا أو سیدا أو امیرا لأنه قد زاده فی الاکرام على من قال له یا شیخی أو یا سیدی أو یا عمى أو یا رئیسی أو یا امیری؟ قال: فبهت القوم و تحیروا و قالوا: یا محمد أجلنا نتفکر فیما قد قلته لنا. فقال: انظروا فیه بقلوب معتقدة للإنصاف یهدکم الله.
ترجمه فارسی
روزی اهل پنج دین نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گردآمدند: یهودیان، مسیحیان، دهریان، مانویان و مشرکان. یهودیان گفتند: ما میگوییم عزیر پسر خداست، و ای محمّد! پیش تو آمدیم تا ببینیم چه میگویی. اگر از ما پیروی کردی ما از تو در درستی بزرگتر هستیم، و اگر با ما مخالفت کردی با تو دشمنی میکنیم.
سپس به یهودیان گفت: آیا آمدهاید تا بدون دلیل حرف شما را قبول کنم؟
گفتند: نه.
گفت: چه چیز شما را بر آن داشته تا بگویید عزیر پسر خداست؟
گفتند: از آن رو که وقتی تورات از بین رفته بود آن را برای بنیاسراییل زنده کرد و هیچ کس جز او این کار را نکرده بود بدان سبب است که پسر خداست.
پس رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: چگونه است که عزیر فرزند خدا شد و موسی نشد، در حالی که او کسی است که تورات را برای آنها آورده بود و از او معجزاتی دیده بودند که خودتان میدانید. پس اگر چون از کرامات عزیر زنده کردن تورات است او پسر خداست، پس موسی در نبوت برتر و والاتر است؛ و اگر این مقدار از کرامت عزیر سبب شده تا فرزند خدا باشد چند برابر این منزلت را موسی به خاطر نبوتش دارد. اگر منظور شما آن چیزی است که در دنیای خود مشاهده میکند که فرزندان با آمیزش جنسی پدران و مادرانشان به دنیا میآیند، پس شما به خداوند کافر شدهاید و او را همانند مخلوقات دانستهاید و برای صفاتی از آفریدهها قرار دادهاید، پس باید از نظر شما آفریده و مخلوق باشد و آفریدگاری داشته باشد که او را ابداع کرده و ساخته است.
گفتند: منظور ما این نیست. همانطور که گفتی این کفر است. اما منظور ما این است که او پسر خداست به معنی کرامت، و ولادتی در کار نیست، آن گونه که برخی از علما وقتی میخواهند کسی را اکرام کنند آن را همچون فرزند خود میخوانند و میگویند "پسرم" و "او پسر من است" نه به این معنی که از او به دنیا آمده چون او از بیگانه است و بین آنها نسبتی نیست. خدا نیز همین کار را با عزیر کرده است و او را به سبب کرامت فرزند خود دانسته نه از روی ولادت.
پس رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: همانطور که گفتم در این صورت اگر عزیر فرزند او باشد، موسی اولیتر است. خداوند هر باطلی را با اقرار خود مفتضح میکند و با حجتش را علیه او برمیگرداند. اگر به آن احتجاج کنید شما را به سمتی میبرد که بیش از آنچه در حق او گفتید در حق موسی بگویید. چون شما گفتید یکی از بزرگان شما به شخصی بیگانه که با او نسبتی ندارد موگیود "پسرم" و "این پسر من است" نه به خاطر ولادت، این بزرگداشت را در موارد دیگر هم به کار میبرید "این برادر من است" به دیگری میگویید "این شیخ من است" و "پدر من است" و به دیگری میگویید "این سرور من است" و "سرورم" که به خاطر اکرام است. پس کسی که او را در کرامت بالا میبرد همین طور او را تکریم میکند. پس باید نزد شما مجاز باشد که موسی برادر خدا یا شیخ او یا پدر او یا سرور او باشد تا او را از عزیر برتر بدانید. همانگونه که برای تکریم شخصی به او میگویید سرورم و ای شیخ من و ای عموی من و ای رییس من، این به خاطر اکرام است. آیا نزد شما مجاز است که موسی برادر خدا یا شیخ یا عمو یا رییس یا سرور یا امیر او باشد چون میخواهید او را اکرام کنید؟
گفت: آن جمع مبهوت و متحیر شدند و گفتند: ای محمّد! اجازه بده در مورد آنچه به ما گفتی فکر کنیم. پس [پیامبر اسلام] گفت: با دلهای باانصاف در آن بنگرید، که خدا شما را هدایت میکند.
چند نکتهی آموزنده
یکی از نکاتی که در مطالعهی این روایت به چشم میخورد، تأکید زیاد حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بر عقل و تفکر است. در این مناظره، آن حضرت تمام مطالب مطرح شده را با معیار عقل سنجیدند و در حضور حاضران تبیین کردند. ما هم باید در مناظره عقل را به کار بگیریم و از مجادله و بحثهای بیفایده بپرهیزیم.
نکتهی دیگر این که با توجّه به این که مخاطب آن بزرگوار در این مناظره یهودیان هستند، آن حضرت مثالها و مطالب و استناداتی از دین خود آنها برایشان آوردند تا جایی برای انکار و کتمان حقیقت نباشد. آن حضرت برای رد ادعای یهودیان دربارهی عزیر نبی علیه السلام، مثال حضرت موسی علیه السلام را زدند.
از اینها گذشته، همواره به خاطر داشته باشید که ممکن است برخی از افراد نه به خاطر روشن شدن حقیقت، بلکه به خاطر به کرسی نشاندن حرف خود به مناظره میپردازند. طبیعتاً از چنین افرادی نباید انتظار داشت که بپس از آشکار شدن حقیقت آن را بپذیرند.
منابع
- الإحتجاج / أبی منصور احمد بن علی بی أبی طالب الطبرسی / مجلد 1 / دار النعمان / نجف / 1345 شمسی.
- شرح و ترجمه احتجاج طبرسی / نظامالدین احمد غفاری مازندرانی / جلد 1 / کتابفروشی مرتضوی / تهران.
- مناظرههای آموزنده / محمّد محمّدی ریشهری / دار الحدیث / قم / 1391.